Sunday, May 16, 2010

شراب سرخ

یه کم مست بودن، شنگول بودن، بهترین حاله.

حس خوشیه... یه کم داغ بودن، هیجان زده بودن، لذت بردن از همه چیز...

دیگه برات مهم نیست که آیا کونت برای این لباس گنده است یا نه، برات مهم نیست که ساعتهاست تو این کفشهای پاشنه بلندی. برات مهم نیست که اون آقاهه اینطور وقیحانه تو رو دید میزنه. برات مهم نیست که این روزها چه مشکلاتی داری، که چقدر کار و مسئولیت و بدو بدو انتظارت رو می کشن. نه! به هیچکدوم از اینا فکر نمی کنی. به رمز و راز شراب فکر میکنی، به رنگ قرمز تیره اش، به طعم یه کم گسِش و به جادویی که به تو این حال خوش رو میده. از شادی لبخند میزنی، یه لبخند واقعی، با موزیک همراه میشی، میرقصی و خودت رو رها می کنی، خودت رو میسپاری به نور و ریتم موزیک و دست زدنهای بقیه. به همراه بقیه میرقصی و از جوون، خوشگل و مست بودنت تو این لحظه و این جا لذت می بری.



یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

No comments: