این روزا تو ایران دانشجو بودن خیلی کار سختیه... از ورود به دانشگاه بگیر که کنکورش اون اول کار و ترتیب آدم رو میده و حتی بعضی وقتها مسیر زندگی آدم رو عوض میکنه تا فعالیتهای دانشجویی که قیمتش این روزا زندگی و خون دانشجوئه...
واقعاً خایه دارن این دانشجوهایی که هنوز با اینهمه بگیر و ببند و شکنجه و قتل و سر به نیست کردن باز اینطور محکم و استوار جلوی این اراذل وامیستن و کوتاه نمیان... من که تو خودم نمیبینم همچین قدرت و اراده و دل و جرأتی رو... این کارا از هرکسی برنمیآد... واقعاً دست مریزاد!
امیدوارم که روزی به زودی دانشجوها تو ایران هم بتونن آزاد و شاد و بیخیال از جوونی و زندگی و دانشجو بودنشون لذت ببرن... بتونن از این دوران با خوشی یاد بکنند، نه با هراس و دلزدگی، نه با نفرت و بغض و درد... بتونن حرفشون و خواستههاشون رو با آزادی و آرامش بیان کنن و جواب حرف حسابشون چیزی به جز باتوم و اسلحه، تهدید و بازداشت، شکنجه و تجاوز باشه...
روزتون مبارک بچهها!
پوسترهای اول، سوم و پنجم از مهدی سحرخیز
2 comments:
هنوز وقت نكردم آرشيو مطالبتو بخونم، ولي خوب مينويسي. دوس دارم بيشتر از تجربياتت بدونم
ببينيم چي ميشه :)
!چاکریم جناب نادون
Post a Comment