Saturday, August 7, 2010

اولاً که تو نه، شما


به نظرم بین زبان و فرهنگ کشورها ارتباط خیلی جالبی وجود داره. یعنی استفاده از لغتها در موقعیتهای مختلف –مثلاً برای مخاطب قرار دادن آدمها– کاملاً برمی گرده به فرهنگ اون جامعه و اینکه یه جور برخوردهایی تو یه فرهنگ بی ادبی و بی فرهنگی به حساب می آد، درحالی که تو یه فرهنگ دیگه کاملاً جاافتاده و پذیرفته شده ان و اگه غیر از اون رو انجام بدی، عجیب و غیرعادیه.

«You» در زبان انگلیسی هم برای «تو» به کار میره هم برای «شما». یعنی بدون توجه به سن و جنسیت و موقعیت مخاطب، تو انگلیسی همه رو یه جور و با یه لغت خطاب می کنی و والسلام. به نظر من این جنبۀ زبان انگلیسی در ارتباطات و برقرار کردن رابطه خیلی بهتره، یعنی به جای اینکه آدم وقت و انرژیش رو صرف سبک سنگین کردن موقعیت بکنه و بخواد مثل زبان فارسی مجبور به انتخاب بین «تو» و «شما» و رعایت احترامات فائقه بشه، تمرکز میکنه رو او مطلبی که میخواد به طرف منتقل بکنه و حرفش رو راحت میزنه. علاوه بر اون چون بدون توجه به سن و سال افراد همگی یه جور خطاب میشن، این در عمل باعث میشه که اون پردۀ حیا و احترام به بزرگتر و قباحت و این چرندیات وجود نداشته باشه و در عمل آدمها با همدیگه صمیمی تر و راحت تر باشن و بهتر ارتباط برقرار کنن. تو کار هم همینطوره، وقتی همه رو از منشی و همکار تا رئیس با یه لفظ یا به اسم کوچک خطاب می کنی، دیگه اون قضیۀ زیردست و بالادست یه جورایی کمرنگ تر میشه و آدم رو اصل ماجرا و اون دو کلوم حرف حساب تمرکز می کنه.

حالا تو اسپانیایی، یه جورایی مثل فارسی، کلی ناز و ادا هست، اگه با طرف خیلی خودمونی باشی از «tú» استفاده می کنی، حالا طرف چه مرد باشه، چه زن. ولی اگر مخاطبین بیشتر از یک نفر باشن، اونوقت داستان به این صورته که اگر اون آدمها ماده باشن، از «vosotras» استفاده می کنی، ولی اگه حتی یه نر بینشون باشه، اونوقت «vosotros» خطاب میشن، یعنی فرهنگ اصیل و کلاسیک اسپانیایی چنان مردسالاره که حتی در گرامر زبان هم، یه نر به یه گله ماده میچربه! بعد تازه اگه بخوای با لفظ مؤدبانه افراد رو خطاب کنی، اونوقت حالت مفردش میشه «usted» و جمعش «ustedes»... یعنی در یه کلام کلی دنگ و فنگ و شُل کنُ سفت کُنهایی مشابه زبان فارسی، حالا تازه این شُل کنُ سفت کُنها از یه کشور به یه کشور دیگه فرق میکنه، یعنی مثلاً فرهنگ اسپانیا یه چیز طلب میکنه و فرهنگ مکزیک یه چیز دیگه!

و اما در در زبان شیرین فارسی اگه بخوای یه دو کلمه حرف حساب بزنی، باید اول سن مخاطب، رابطه اش با گوینده، موقعیت حرفه ای یا اجتماعی اون طرف، میزان آشنایی دو طرف با همدیگه و موضوعی که داره راجع بهش صحبت میشه رو در نظر بگیری و بعد بری سراغ «تو» یا «شما» و «عرض کردم» و «فرمودین» و سایر شُل کُن سفت کن های مربوطه.


یادمه اولین باری که خارج از ایران رفتم سر کلاس، کف کرده بودم از اینکه دانشجوها خیلی راحت استادها رو به اسم کوچک صدا می کردن و «تو» خطابشون میکردن، اونم استادهایی که سن و سالی ازشون گذشته بود و دکترهایی خیلی محترم و شناخته شده بودن. حالا تصور کن تو ایران تو یه دانشگاهی استاد زپرتیت رو که با مدرک لیسانس یا حالا حداکثر فوق لیسانس با کلی اِهِنّ و تُلُپ تو کرسی استادی نشسته، بخوای «تو» خطاب کنی، حالا دیگه مهم نیست که چی داری میگی، چُسداد میچسبه به همون یه لغت و تا به تو یه درس ادب درست حسابی نده، عمراً بذاره تو از زیر دستش جایی بری.


شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۹

4 comments:

javad said...

سلام
جالب بود با اينكه خيلي بديهيه ما با تعارف با هم حرف ميزنيم ولي اينجوري بهش نگاه نكرده بودم.
موفق باشي

SnowNotes said...

ممنونم از کامنت جواد. کلاً فکر می کنم وقتی آدم فرهنگ و زبان خودش رو با سایر فرهنگها مقایسه می کنه، چیزای بیشتری راجع به مردم خودش یاد میگیره

medea said...

salam
khili matlabet ali bood. man khodam zaban spanish ro yeh sal daram mikhoonam .2 term aval keh nemidoonestam vargh in ha baham chieh .term badi ye zareh bishtar fahmidam bad to tarz estefadeh gir kardam nemidoonestam ki beh kiyeh .
hala ba in matlab shoma (to)ye khodeh moshkelam hal shod . dar zemn man ham ba in nazariat dar mored zaban farsi ziadi movafegham.

SnowNotes said...

چه عالی. من اصلاً فکرشم نمی کردم که این پست از لحاظ گرامری به کار کسی بیاد و برای کسی مشکل گشا باشه. ولی کاملاً حق داری، گرامر زبان اسپانیایی یه مقداری گیج کننده است، من هم اولا همینطور بودم، به خصوص با افعال الترامی و شرطی. اگه زمانی مشکل اسپانیایی داشتی، می تونی بهم ای میل بزنی تا با هم حلّش کنیم

;)